صنایعدستی از مردمیترین هنرهای رایج است که از ابتدا با زندگی و معیشت انسانها در ارتباط بوده و در بسیاری از موارد برای رفع نیازهای اولیه، مثل پوشاک یا لوازم روزمره زندگی، انسانها دست به تولید محصولاتی ابتکاری میزدند که به مرور زمان تحت عنوان صنایع دستی شناخته شدند. این محصولات در طول زمان شاخههای گوناگونی پیدا کرده و جنبه تزئینی نیز پیدا کردند.
به نظر میرسد که محل زندگی، آداب، رسوم و فرهنگ انسانها در هر منطقه در محصولات تولیدی صنایعدستی تاثیر بسزایی داشته است و به همین دلیل در یک منطقه واحد میتوان محصولاتی مشابه را مشاهده کرد. علاوه بر این، وضعیت معیشت مردم یک منطقه، یا وفور نوعی مواد اولیه در یک منطقه نیز عاملی موثر بر محصولات تولیدی است.
برای مثال با توجه به تولید انبوه پشم در دشت مغان استان اردبیل و با توجه به آموزش سینه به سینه ورنی بافی در این منطقه، بسیاری از زنان عشایر مغان به تولید ورنی مشغول هستند و طرح، رنگ و نقشهای روی ورنیها نیز وام گرفته از طبیعت و فرهنگ منطقه است. در مثال دیگر منطقه خلخال استان اردبیل با توجه به سردسیر بودن منطقه بیشتر به تولید جاجیم مشهور است که میتواند در حفاظت از سرما کمک کننده باشد و معمولا از رنگهای گرم در آنها استفاده میشود. همینطور در شهر ملی عنبران به دلیل کاربردیتر بودن گلیم، این محصول بیشتر از همه تولید میشود.
مسائل طرح شده باعث شدهاند که تولید صنایعدستی در مناطقی خاص، مثل روستاها یا شهرهایی مشخص، رونق بیشتری داشته باشد که امروزه برخی از آنها را به عنوان روستا یا شهر ملی یا حتی جهانی صنایعدستی میشناسیم. چنین مناطقی مشخصههایی دارند که آنها را از سایر مناطق متمایز میکند. معمولا در شهرها یا روستاهای صنایعدستی اکثریت افراد با محصولات تولیدی آشنایی دارند و به نحوی مشغول به آن کار هستند. در این مناطق بانوان بیشتر از همه به تولید صنایعدستی میپردازند و نکته دیگر در مورد این مناطق مشارکت خانوادگی برای تولید محصولات است، به طوری که اکثر اعضای خانواده حداقل در مرحلهای از تولید، بازاریابی و فروش این محصولات دخیل هستند. همچنین صنعتگران در شهرها و روستاهای صنایعدستی معمولا تمامی مراحل تولید محصول را خود انجام میدهند و از مواد طبیعی برای آن استفاده میکنند که این امر موجب حفظ کیفیت محصولات و برند شدن محصولات به نام آن منطقه میشود. در حالی که در مناطق دیگر ممکن است پای تولیدات صنعتی به میان بیاید و برای مثال مواد اولیه صنعتی مورد استفاده صنعتگران قرار بگیرد.
شهرها و روستاهای صنایعدستی در واقع مهد تولید صنایعدستی هستند و میتوان گفت که در سایه وجود این مناطق است که بسیاری از هنرهای سنتی از بین نرفته و کماکان در میان مردم رایج هستند. دولت به عنوان نهاد حاکمیتی و حمایتی اگر به دنبال ارزش افزوده انباشته شده در حوزه بکری مانند صنایعدستی است، پیش از هر چیز باید به فکر حمایت از شهرها و روستاهای صنایعدستی باشد. حمایت از این مناطق و زنده نگهداشتن صنایعدستی در آن، کارکردهای متعددی دارد که هیچ کدام آنها کم ارزش نیست، کمک به اقتصاد، اشتغال و معیشت اهالی این مناطق در راس دستاوردهای پویا ماندن شهرها و روستاهای صنایعدستی است که سلسله دستاوردهای ریز و درشت بسیار مهمی را در پی خود خواهد داشت.
پرداخت تسهیلات برای تهیه مواد اولیه و تجهیزات از مهمترین اقدامات حمایتی است که دولت میتواند در این مناطق انجام دهد، در کنار آن بازاریابی و ایجاد بازارهایی برای فروش آثار از نیازهای اساسی شهرها و به ویژه روستاهای صنایعدستی است. در کنار این موارد ارائه آموزش در این مناطق بسیار مهم به نظر میرسد، چرا که لازم است محصولات از نظر اندازه و طرح مطابق با سلایق مشتریان و با کیفیت مناسب تولید شوند تا در بازارهای داخلی و خارجی مشتری داشته باشند.
در نهایت باید تاکید کرد که شهرها و روستاهای صنایعدستی از اهمیت ویژهای در پویا ماندن و رونق هنرصنعتی به نام صنایعدستی دارد. رونق صنایعدستی در این مناطق میتواند تاثیر بسزایی در توسعه صنایعدستی کل کشور داشته باشد.
انتهای پیام/